سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شریف‏ترین بى‏نیازى ، وانهادن آرزوهاست . [نهج البلاغه]

یاسین




طیبه جعفری ::: پنج شنبه 86/4/14::: ساعت 8:25 عصر

تقدیم به آقا امام زمان ( عج )

 

از شوق دوست عطر وجودت چکیده است .

این باغ عشق غیر تو باران ندیده است .

تو وعده بهشت پس از این جهنمی

شوق حضور تو به درختان وزیده است .

با احتمال اینکه تو آدینه می رسی

شوقی میان جمعه ی دلها دمیده است .

گفتند تو ستاره جنگی و سالهاست

سرهای بیشمار به راهت بریده است

اما تو رحمتی که خداوند مهربان

در ماجرای خلقت ما آفریده است

دریاترین نگاه غزل ساز و آبیت

در چشم آرزوی زمان قد کشیده است .

تو نرگس و ذهن جهان مست عطر توست

یعنی که سیب حضرت زهرا رسیده است .

.

.

.

.

طیبه جعفری

 




طیبه جعفری ::: پنج شنبه 86/4/14::: ساعت 4:50 عصر

معجزات حضرت رسول اکرم (ص)

 

 حضرت محمد (ص) تمام معجزات انبیاء پیشین را داشته اند، و اضافه برآنها، کارهای فوق العاده از ایشان سر زده است. شاید تعجب کنید، مگر نخ لباس رسول خدا می تواند کسی را شفا بدهد؟ اما از موجودی که به برکت او درختی که تکیه گاه حضرت بود، در همه فصول سال، سرسبز می ماند وا زاو امور فوق العاده بسیار، تاریخ ثبت نموده است، این شفا یافتن، امری عادی است.


آمدن باران به دعای حضرت محمد (ص)

 

چون قبایل عرب با یکدیگر در آزار حضرت رسول اکرم (ص) اتفاق کردند، حضرت دعا نمود، که خداوندا عذاب خود را سخت کن بر قبایل ْ«مضر» و مانند قطحی زمان یوسف (ع) برای ایشان قرار بده. پس باران هفت سال بر ایشان نبارید و در مدینه نیز قحطی ایجاد گشت. عربی بیابان نشین به خدمت آن حضرت آمد واز طرف اعراب طلب کمک و دادرسی کرد. گفت: درختان ما خشکید و گیاههای ما از بین رفت و شیر در سینه حیوانات و زنان ما نمانده و چهارپایان ما هلاک شدند. پس حضرت حمد و ثنای حق تعالی ادا نمود و دعای باران خواند و در اثنای دعای آن حضرت باران جاری شد و یک هفته بارید و چندان باران آمد که اهل مدینه به شکایت آمدند و گفتند یا رسول الله می ترسیم غرق شویم و خانه های ما منهدم شود، پس حضرت اشاره فرمود بسوی آسمان و گفت: اللهم موالینا و لاعلینا، خداوندا بر حوالی ما بباران و بر ما مباران و به هر طرف که اشاره می فرمود، ابر گشوده می شد، پس ابر از مدینه برطرف شد و بر دور مدینه مانند زیوری زیبا حلقه زد. بر اطراف مانند سیلاب می بارید و بر مدینه یک قطره نمی بارید و

یک ماه سیلاب در رودخانه ها جاری بود .                           .

به دعای حضرت دو طفل مرده زنده شدند

 

یکی از اهالی مدینه بزغاله ای داشت، آن را ذبح کرد و به همسر خود گفت که قسمتی از آن را بپز و بخشی را کباب نما، شاید حضرت رسول (ص) امشب افطار به منزل ما بیاید و بسوی مسجد رفت. او دو فرزند کوچک داشت. چون دیدند که پدر ایشان بزغاله را کشت، یکی به دیگری گفت بیا تو را ذبح کنم. کارد را گرفت و او را سر برید. مادر که آن حال را مشاهده کرد فریاد نمود. آن پسر دیگر از ترس گریخت و از بام به پایین افتاد و مرد. آن زن صبور و باحیا، که منتظر آمدن حضرت رسول (ص) بود، هر دو طفل مرده خود را پنهان کرد و غذا پخت. چون پیغمبر تشریف آوردند، جبرئیل (ع) فرشته مقرب خدا نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله بگو که صاحبخانه اطفالش را حاضر گرداند. چون پدر اطفال به طلب پسرها بیرون رفت، مادر مطلب را پوشانید و گفت نیستند. (بالواقع زنانی چنین صبور، احترام کننده به میهمان، از چه مقامی برخوردار هستند؟). صاحبخانه به نزد حضرت رسول برگشت و عرض کرد، فرزندان منزل نیستند. حضرت اصرار کردند باید پسران حتما بیایند، پدر دو مرتبه به دنبال اطفال آمد و اصرار بسیار کرد، این بار، مادر پسران، پدر را بر حقیقت ماجرا آگاه کرد. پدر همان دو طفل مرده را نزد حضرت رسول خدا حاضر کرد. [چرا که رسول الله اصرار داشتند که باید فرزندان باشند]. پیغمبر اکرم دعا کردند و خدا هر دو پسر را زنده کرد و عمر بسیار کردند.                                      .
اینگونه معجزات از انبیاء مهربان، و اخلاق نیکو از ایشان، سبب این است که سایت زندگی مرحله به مرحله، اعتماد بیشتری به این آفریدگان پاک پیدا نماید، و از طریق ارتباط با آنها، با مرکز خوبیهای بی نهایت، یعنی خدا، رابطه مستحکم، اختیار کند. این رابطه مستحکم با مرکز خوبیها، سبب آن است که خوبیها (زندگی، ثروت، علم، قدرت، زیبایی ، خوشی و ...) به طور روزافزون و همیشگی برای انسان مهیا گردد.

 

حضرت محمد(ص) در طول رسالت 23 ساله خویش معجزاتى داشت کدامیک از معجزات ایشان به طور مستقیم در قرآن کریم اشاره شده است؟!

علاوه بر قرآن مجید که اعجاز جاودانه آن آشکار و بدیهى است، پیامبر اسلام(ص) معجزات فراوانى دارد؛ که برخى از آن‏ها در آیات قرآن و کتاب‏هاى سیره نویسان ثبت شده است. شمارى از این معجزات عبارت است از:

اسراء

« اسراء » همان حرکت شبانگاهى پیامبر(ص) از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى است.         1 . این سفر در « یک شب » ، در بیدارى و با همین پیکر مادى تحقّق یافت نه در شب‏ها و روزهاى طولانى یا در عالم خواب و با روح به تنهایى . آیات قرآنى و شواهد تاریخى بر وقوع این سفر دلالت آشکار دارند. قرآن کریم مى‏فرماید: «سبحان الذى أسرى بعبده لیلاً من المسجد ا لحرام الى المسجد الاقصى الذى بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر؛2 . منزه است آن [خدایى‏] که بنده‏اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى که پیرامونش را برکت داده‏ایم، سیر داد تا از نشان‏هاى خود به او بنمایانیم که او همان شنواى بینا است.» این رویداد به وسیله شیعه و اهل سنت نقل شده است و کتابهاى روایى و تاریخى، فراوان به آن پرداخته‏اند. البته جابه جایى در فضا و پیمودن مسافت‏هاى طولانى در زمان کوتاه، در زندگانى دیگر پیامبران نیز سابقه داشته است؛ چنان که درباره حضرت سلیمان(ع) مى‏خوانیم:«ولسلیمان الریح غدوها شهر و رواحها شهرو ... ؛  3.و باد را براى سلیمان [رام کردیم‏] صبحگاهان مسیر یک ماه را مى‏پیمود و عصر گاهان مسیر یک ماه را.»  افزون بر این، شواهد عینى و تجربى بسیار وجود دارد که برخى از اولیاى الاهى مسافت‏هاى طولانى را در زمانى کوتاه پیموده‏اند و به اصطلاح «طى الارض» داشتند. البته آنچه گفته شد، تنها درباره «اسراء» و حرکت شبانگاهى پیامبر(ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصى است که خود مقدمه «معراج» به شمار مى‏آید. «معراج» از معجزات ویژه‏اى است که اسرار و لطایف عمیق‏تر دارد واز نشانه‏هاى برترى پیامبر اسلام(ص) و شرافت وى بر تمام جهانیان است.

شق القمر

از دیگر معجزات برجسته پیامبر اسلام(ص) که قرآن مجید از آن خبر داده، «شق القمر» است. چنان که مى‏خوانیم: «اقتربت الساعة و انشق القمر؛4  قیامت بسیار نزدیک شد و ماه شکافت.» انشقاق قمر، در پاسخ مشرکانى صورت گرفت که درخواست چنین کارى داشتند، تا به ارتباط پیامبر(ص) با علم و قدرت بى پایان خداوند پى برند. ناگفته نماند، از آنجا که حضرت محمد(ص) واپسین پیامبر است، دوران پس از وى «آخر الزمان» خوانده مى‏شود و بعثت او نشانه نزدیک شدن قیامت است؛ زیرا، در مقایسه با عمر جهان هستى ، زمان پس از پیامبر اسلام(ص) اندک مى‏نماید. بهترین دلیل بر وقوع این حادثه در زمان پیامبر اسلام (ص) آیه بعد همین سوره است که از سرسختى و تداوم انکار مشرکان، با وجود رؤیت این معجزه شگفت آور، پرده بر مى‏دارد: «و ان یروا آیة یعرضوا و یقولوا سحر مستمر6؛ و هرگاه نشانه‏اى ببینند، روى بگردانند و گویند سحرى همیشگى است.» البته چنین انشقاق‏هایى در زندگانى پیامبران گذشته نیز سابقه داشته و به صورت ضعیف‏تر جلوه گر شده است؛ چنان که درباره حضرت موسى(ع) مى‏خوانیم: «فاضرب لهم طریقاً فى البحر یبساً؛7 و راهى خشک براى آنان باز کن.» در بخشى دیگر از داستان حضرت موسى(ع) مى‏خوانیم: ضربه عصاى موسایى سنگ را شکافت و دوازده چشمه آب جوشید: «و قطعناهم اثنتى عشرة أسباطاً أمما و أوحینا الى موسى اذا ستسقاه قومه زن اضرب بعصاک الحجر فانبحست منه اثنتا عشرة عینا قد علیم کل أناس مشربهم...؛8 و آنان را به دوازده عشیره که هر یک امتى بودند، تقسیم کردیم و به موسى - وقتى قومش از او آب خواستند - وحى کردیم با عصایت بر آن تخته سنگ بزن. پس از آن دوازده چشمه جوشید و هر گروهى آبخورى خود را شناخت.»

گفت و شنود درختان

در نهج البلاغه آمده است: روزى پیامبر(ص) براى ایجاد انگیزه گرایش به اسلام در یکى از افراد قریش، در برابر دیدگان او درختى رامخاطب قرار داد. درخت از جاى خود حرکت کرد و نزد پیامبر(ص) ایستاد و سپس به دستور پیامبر(ص) به جاى اولیه خود بازگشت.9 در واقعه‏اى دیگر، درختى به رسالت پیامبر اسلام(ص) گواهى داد.10 این دو معجزه نیز مورد اتفاق علماى شیعه و اهل سنت است و در کتاب‏هاى متعدد آن‏ها به چشم مى‏خورد. البته گفت و گو و فرمانبرى جمادات، گیاهان و حیوانات در زندگانى پیامبران گذشته نیز سابقه داشته است. چنان که «هدهد» و دیگر حیوانات از حضرت سلیمان فرمانبرى داشتند.11 چهار پرنده کوبیده شده نیز به فراخوان حضرت ابراهیم(ع) پاسخ مثبت دادند و پرواز کنان به سوى او شتافتند:«قال فخذ أربعة من الطیر فصرهن الیک ثم اجعل على کل جبل منهن جزءاً ثم ادعهن یأتینک سعیاً؛12 [خداوند] فرمود: [اى ابراهیم‏] پس چهار پرنده برگیرد و آن‏ها را پیش خود ریزریزگردان، سپس بر هر کوهى پاره‏اى از آن‏ها قرار بده؛ آنگاه به سوى تو مى‏آیند.»

آنچه گفته شد، نمونه‏هایى از توانمندى انسان‏هاى کامل است که در پرتو بندگى خدا و اتصال به قدرت بى انتهاى پروردگار، در برابر دیدگاه مردمان جلوه‏گر شده است.

ناگفته نماند، کتاب‏هاى تفسیرى، روایى و تاریخى، بیش از سه هزار مورد از معجزات و کرامات رسول اکرم(ص) را ثبت کرده‏اند. از پیامدهاى زیباى گفت و گو در این زمینه ، رسیدن به روشن بینى و توسعه فضاى فکرى، شکسته شدن حصارهاى مادى و راهیابى به دریاى بى کران نورانیت معنوى است.

 

 

 

 

 




طیبه جعفری ::: پنج شنبه 86/4/14::: ساعت 4:49 عصر

سیماى سوره حجرات
این سوره در مدینه نازل شده وداراى هجده آیه وبه نام سوره «حجرات» یا سوره «آداب واخلاق» نامیده شده است. «حُجرات» جمع «حُجره» است و چون در این سوره نام حجره‏هاى پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله (که بسیار ساده و از گل و سقف آن از چوب و شاخه‏هاى خرما بود) برده شده، این سوره حجرات نامیده شده است.
آغاز سه سوره قرآن، (مائده، حجرات و ممتحنه) که درباره مسائل حکومتى و اجتماعى است، با جمله «یا ایّها الّذین آمنوا» شروع شده است.
(1)

در این سوره به خاطر آن که چند بار پى‏درپى جمله «یا ایّها الّذین آمنوا» آمده است، سیماى یک جامعه اسلامى از آن معلوم مى‏شود.
در این سوره مسائلى مطرح شده که در سوره‏هاى دیگر نیست. از جمله:
1- پیشى نگرفتن از پیامبرصلى الله علیه وآله و آداب برخورد با آن حضرت و هشدار به کسانى که بى‏ادبند.
2- مسخره کردن و نام بد نهادن، سوءظن، تجسّس و غیبت که در یک جامعه ایمانى حرام است، در این سوره از آنها نهى شده است.
3- اُخوّت و برادرى، دستور اصلاح، بسیج عمومى بر ضد یاغى، میانجى‏گرى عادلانه، تحقیق درباره خبرهاى رسیده از افراد مشکوک و تعیین ملاک برترى که در یک جامعه ایمانى لازم است، در این سوره آمده است.
4- در این سوره، جامعه ایمانى که در آن درجات مسلمین از مؤمنین مشخّص و ملاک ارزشها، تقوى و آن چه محبوب است، ایمان و آن چه مورد تنفّر است، کفر و فسق و گناه بیان شده ومحور جامعه را قسط و عدل مى‏داند.
5 - جامعه ایمانى در این سوره، وام‏دار خدا وعاشق پیامبرصلى الله علیه وآله است که واسطه هدایت او شده و هرگز ایمان خود را منتّى بر خدا و رسول صلى الله علیه وآله نمى‏داند.
6- در جامعه ایمانى این سوره، مردم باید تابع پیامبر باشند و هرگز توقّع تبعیّت پیامبر از مردم را نداشته باشند.


 




طیبه جعفری ::: پنج شنبه 86/4/14::: ساعت 4:48 عصر

سوره قارعه

ترجمه:                                             آیه 11– 1   

1 . آن حادثه کوبنده ،

2 . و چه حادثه کوبنده ای ؟!

3 . و تو چه میی دانی حادثه کوبنده چیست؟

4 . روزی که مردم مانند پروانه های پراکنده به هر سو می دوند.

5 . و کوهها مانند پشم رنگین حلاجی شده می گردد.

6 . (در آن روز ) کسی که ترازو های اعمالش سنگین است.

7 . در یک زندگی خشنود خواهد بود

8 . و اما کسی که ترازو هایش سبک است.

9 . پناهگاهش « هاویه » ( دوزخ) است.

10. و تو چه می دانی هاویه چیست؟

11. آتشی است سوزان.

 

 

 

فضیلت تلاوت

 این سوره به کلی از معاد و مقدمات آن سخن می گوید ،با تعبیراتی کوبنده و بیانی تکان دهنده ، و انذار و هشداری صریح و روشن ، و سرانجام انسان ها را به دو گروه تقسیم می کند .

گروهی که اعمالشان درمیزان عدل الهی سنگین است و پاداششان زندگانی سراسررضایت بخش درجواررحمت حق وگروهی که اعمالشان سبک وکم وزن است و سرنوشتشان آتش داغ و سوزان جهنم.

در فضیلت آن همین بس که در حدیثی از امام باقر (ع) می خوانیم :

«کسی که سوره قارعه را بخواند خداوند متعال او را از فتنه و ایمان آوردن به او حفظ می کند، و او را در قیامت از چرک جهنم دور دارد انشاء الله .»

نام این سوره یعنی« قارعه » از آ یه اول آن گرفته شده است.« این سوره تهدید به عذاب قیامت و بشارت به ثواب آن است ولی جانب تهدیدش بر بشارتش می چرخد و این سوره در مکه نازل شده است. »

سوره مبارکه القارعه ، از سوره های کوچک قرآن است . از سوره های مکیه شمرده شده است و با یک نوع آهنگ هشدار دهنده انذار کننده .

 اول می فرماید « القارعه »و این جم له ای است که از نظر لفظی یک کلمه بیشتر ندارد. یعنی آن کوبنده در جمله بعد،به صورت سوال مطرح می شود یعنی آن کوبنده چیست ؟ جمله سوم که آیه سوم است ، به منزله پاسخ به این سوال است و می فرماید چه می دانی تو که قلرعه چیست ؟ مثل این که بگوئیم مپرس. یعنی مسئله مهم تر از این است که به وصف و بیان در آید .در آیات بعدی پس از آن که جواب منفی می دهد به چیستی قارعه به صورت سوال مطرح فرمود: که آن در هم کوبنده چیست ؟سوال از چیستی است به اصطلاح متقین، می گویند: سوال های پرسش هایی که انسان در باره اشیا می کند، به مناسبت انواع مجهولاتی که انسان در باره اشیا دارد،آن سوالات هم مختلف است و انواعی را تشکیل می دهد. مثلا یک وقت انسان می خواهد ببیند در همان علامتهای استفهامی که در هر زبانی هست و در زبان فارسی خود ما هم هست.

با تعبیراتی که در آیه (2*3) آمده که حتی به پیامبر اکرم (ص) گفتند : تو چه می دانی آن حادثه سخت و کوبنده چیست، روشن می شود که این حادثه کوبنده به قدری عظیم است که ابعادش به فکر هیچ کس نمی رسد.

به هرحال بسیاری از مفسران گفته اند که « قارعه» یکی از نام های قیامت است ، ولی درست روشن نساخته اند که آیا این تعبیر اشاره به مقدمات قیامت می باشد که عالم دنیا در هم کوبیده می شود، خورشید وماه تاریک می گردد ، و در یا ها بر افروخته می شود ، اگر چنین باشد انتخاب نام « قارعه » برای این حادثه دلیل آن روشن است .

توصیف آن روز عجیب چنین میگوید:« همان روزی که مردم مانند پروانه هایی پراکنده و سرگردان به هر سو میروند.» تشبیه به پروانه به خاطر آن است که پروانه ها معمولا خود را دیوانه وار به آتش می افکنند و می سوزانند ، بدکاران  نیز خود را در آتش جهنم می افکنند .

طبق آیات مختلف قرآن کوهها در آستانه قیامت نخست  به حرکت درمی آیند بعد درهم کوبیده و متلاشی می گرند و سر انجام به صورت غباری در آسمان در می آیند که در آیه مورد بحث آنرا تشبیه به پشم های رنگین حلاجی شده کرده است ، پشم هائی که همراه تندباد حرکت کنند و تنها رنگی از آنها نمایان باشد ، و این آخرین مرحله متلاشی شدن کوه ها است.

این تعبیر ممکن است اشاره به رنگ های مختلف کوه ها نیز باشد ، چرا که کوه ها روی زمین هر کدام رنگ خاصی دارند.به هر حال این جمله گواه بر آن است که آیات فوق از مراحل نخستین قیامت یعنی مرحله ویرانی و پایان جهان سخن می گوید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 




طیبه جعفری ::: پنج شنبه 86/4/14::: ساعت 4:47 عصر

سوره الحدید

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

آنچه در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى‏گویند; و او عزیز و حکیم است. (1)

مالکیت (و حاکمیت) آسمانها و زمین از آن اوست; زنده مى‏کند و مى‏میراند; و او بر هر چیز توانا است! (2)

اول و آخر و پیدا و پنهان اوست; و او به هر چیز داناست. (3)

او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت); آنچه را در زمین فرو مى‏رود مى‏داند، و آنچه را از آن خارج مى‏شود و آنچه از آسمان نازل مى‏گردد و آنچه به آسمان بالا مى‏رود; و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى‏دهید بیناست! (4)

مالکیت آسمانها و زمین از آن اوست; و همه کارها به سوى او بازمى‏گردد. (5)

شب را در روز مى‏کند و روز را در شب; و او به آنچه در دل سینه‏ها وجود دارد داناست. (6)

به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید; (زیرا) کسانى که از شما ایمان بیاورند و انفاق کنند، اجر بزرگى دارند! (7)

چرا به خدا ایمان نیاورید در حالى که رسول (او) شما را مى‏خواند که به پروردگارتان ایمان بیاورید، و از شما پیمان گرفته است (پیمانى از طریق فطرت و خرد)، اگر آماده ایمان‏آوردنید. (8)

او کسى است که آیات روشنى بر بنده‏اش ( محمد) نازل مى‏کند تا شما را از تاریکیها به سوى نور برد; و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است. (9)

چرا در راه خدا انفاق نکنید در حالى که میراث آسمانها و زمین همه از آن خداست (و کسى چیزى را با خود نمى‏برد)! کسانى که قبل از پیروزى انفاق کردند و جنگیدند (با کسانى که پس از پیروزى انفاق کردند) یکسان نیستند; آنها بلندمقامتر از کسانى هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند; و خداوند به هر دو وعده نیک داده; و خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است. (10)

کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالى که به او ارزانى داشته انفاق کند) تا خداوند آن را براى او چندین برابر کند؟ و براى او پاداش پرارزشى است! (11)

(این پاداش بزرگ) در روزى است که مردان و زنان باایمان را مى‏نگرى که نورشان پیش‏رو و در سمت راستشان بسرعت حرکت مى‏کند (و به آنها مى‏گویند:) بشارت باد بر شما امروز به باغهایى از بهشت که نهرها زیر (درختان) آن جارى است; جاودانه درآن خواهید ماند! و این همان رستگارى بزرگ است! (12)

روزى که مردان و زنان منافق به مؤمنان مى‏گویند: «نظرى به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوى برگیریم!» به آنها گفته مى‏شود: «به پشت سر خود بازگردید و کسب نور کنید!» در این هنگام دیوارى میان آنها زده مى‏شود که درى دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب! (13)

آنها را صدا مى‏زنند: «مگر ما با شما نبودیم؟!» مى‏گویند: «آرى، ولى شما خود را به هلاکت افکندید و انتظار (مرگ پیامبر را) کشیدید، و (در همه چیز) شک و تردید داشتید، و آرزوهاى دور و دراز شما را فریب داد تا فرمان خدا فرا رسید، و شیطان فریبکار شما را در برابر (فرمان) خداوند فریب داد! (14)

پس امروز نه از شما فدیه‏اى پذیرفته مى‏شود، و نه از کافران; و جایگاهتان آتش است و همان سرپرستتان مى‏باشد; و چه بد جایگاهى است! (15)

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانى نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد; و بسیارى از آنها گنهکارند! (16)

بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مى‏کند! ما آیات (خود) را براى شما بیان کردیم، شاید اندیشه کنید! (17)

مردان و زنان انفاق‏کننده، و آنها که (از این راه) به خدا «قرض الحسنه‏» دهند، (این قرض الحسنه) براى آنان مضاعف مى‏شود و پاداش پرارزشى دارند! (18)

کسانى که به خدا و رسولانش ایمان آوردند، آنها صدیقین و شهدا نزد پروردگارشانند; براى آنان است پاداش (اعمال)شان و نور (ایمان)شان; و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، آنها دوزخیانند. (19)

بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى که محصولش کشاورزان را در شگفتى فرو مى‏برد، سپس خشک مى‏شود بگونه‏اى که آن را زردرنگ مى‏بینى; سپس تبدیل به کاه مى‏شود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى; و (به هر حال) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست! (20)

به پیش تازید براى رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتى که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است و براى کسانى که به خدا و رسولانش ایمان آورده‏اند; آماده شده است، این فضل خداوند است که به هر کس بخواهد مى‏دهد; و خداوند صاحب فضل‏عظیم است! (21)

هیچ مصیبتى (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است; و این امر براى خدا آسان است! (22)

این بخاطر آن است که براى آنچه از دست داده‏اید تاسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید; و خداوند هیچ متکبر فخرفروشى را دوست ندارد! (23)

همانها که بخل مى‏ورزند و مردم را به بخل دعوت مى‏کنند; و هر کس (از این فرمان) روى‏گردان شود، (به خود زیان مى‏رساند نه به خدا)، چرا که خداوند بى‏نیاز و شایسته ستایش است! (24)

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند; و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه کسى او و رسولانش را یارى مى‏کند بى‏آنکه او را ببینند; خداوند قوى و شکست‏ناپذیر است! (25)

ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و در دودمان آن دو نبوت و کتاب قرار دادیم; بعضى از آنها هدایت یافته‏اند و بسیارى از آنها گنهکارند. (26)

سپس در پى آنان‏رسولان دیگر خود را فرستادیم، و بعد از آنان عیسى بن مریم را مبعوث کردیم و به او انجیل عطا کردیم، و در دل کسانى که از او پیروى کردند رافت و رحمت قرار دادیم; و رهبانیتى را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بودیم; گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حق آن را رعایت نکردند; از این‏رو ما به کسانى از آنها که ایمان آوردند پاداششان را دادیم; و بسیارى از آنها فاسقند! (27)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! تقواى الهى پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد که با آن (در میان مردم و در مسیر زندگى خود) راه بروید و گناهان شما را ببخشد; و خداوند غفور و رحیم است. (28)

تا اهل کتاب بدانند که قادر بر چیزى از فضل خدا نیستند، و تمام فضل (و رحمت) به دست اوست، به هر کس بخواهد آن را مى‏بخشد; و خداوند داراى فضل عظیم است! (29)

 

 




طیبه جعفری ::: پنج شنبه 86/4/14::: ساعت 4:45 عصر

سوره نور

این سوره در ((مدینه )) نازل شده و 64 آیه است .

محتواى سوره :

این سوره را در حقیقت مى توان سوره پاکدامنى و عفت و مبارزه با آلودگیهاى جنسى دانست که در چند مرحله پیاده شده است .مـرحله اول بیان مجازات شدید زن و مرد زناکار است که در دومین آیه این سوره با قاطعیت تمام مطرح گردیده .مـرحـله دوم به این امر مى پردازد که اجراى این حد شدید مساله ساده اى نیست , و از نظر موازین قضائى اسلام شرط سنگینى دارد.در مـرحـلـه سوم براى این که تصور نشود اسلام تنها به برنامه مجازات گنهکارقناعت مى کند به یـکـى از مـهـمترین راههاى پیشگیرى از آلودگیهاى جنسى پرداخته ,مساله نهى از چشم چرانى مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان و موضوع حجاب زنان مسلمان را پیش کشیده چرا که تا دو مساله چشم چرانى و بى حجابى ریشه کن نشوند آلودگیها برطرف نخواهد شد.مـرحله چهارم باز به عنوان یک پیشگیرى مهم از آلوده شدن به اعمال منافى عفت دستور ازدواج سهل و آسان را صادر مى کند.مـرحله پنجم بخشى از آداب معاشرت اصول تربیت فرزندان نسبت به پدران و مادران را در همین رابطه بیان مى کند.مرحله ششم بخشى از مسائل مربوط به توحید و مبد و معاد و تسلیم بودن در برابر فرمان پیامبر را ذکر مى کند.ضـمـنـا بـه مـنـاسـبـت بـحثهاى مربوط به ایمان و عمل صالح سخن از حکومت جهانى مؤمنان صالح العمل به میان آمده است .

فضیلت تلاوت سوره :

در حـدیـثـى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((اموال خود را از تلف و دامان خودرا از ننگ بى عفتى حفظ کنید به وسیله تلاوت سوره نور, و زنانتان را در پرتودستوراتش از انحرافات مصون دارید که هـر کـس قـرائت ایـن سوره را در هر شبانه روزادامه دهد احدى از خانواده او هرگز تا پایان عمر گرفتار عمل منافى عفت نخواهدشد)).
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
(آیـه )ـمى دانیم نام این سوره , سوره نور است به خاطر آیه نور که یکى ازچشمگیرترین آیات سوره است .
نـخـسـتین آیه این سوره در حقیقت اشاره اجمالى به مجموع بحثهاى سوره دارد, مى گوید: این ((سوره اى است که آن را فرو فرستادیم (و عمل به آن را) واجب نمودیم , و در آن آیات روشنى نازل کردیم شاید شما متذکر شوید)) (سورة انزلناهاوفرضناها وانزلنا فیها آیات بینات لعلکم تذکرون ).
اشاره به این که تمام احکام و مطالب این سوره اعم از عقائد و آداب ودستورات همه داراى اهمیت فوق العاده اى است زیرا همه از طرف خداوند نازل شده است .
(آیـه )ـبـعد از این بیان کلى , به نخستین دستور قاطع و محکم پیرامون زن و مرد زناکار پرداخته , مـى گـویـد: ((هـر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید))(الزانیة والزانى فاجلدوا کل واحد منهما مائة جلدة ).
و بـراى تـاکـیـد بـیشتر اضافه مى کند: ((و نباید رافت (و محبت کاذب ) نسبت به آن دو شما را از اجـراى حـکم الهى مانع شود اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید)) (ولا تاخذکم بهما رافة فى دین اللّه ان کنتم تؤمنون باللّه والیوم الا خر).
سـرانـجـام در پـایـان این آیه به نکته دیگرى براى تکمیل نتیجه گیرى از این مجازات الهى اشاره کرده , مى گوید:.
((و بـایـد گـروهى از مؤمنان (حضور داشته باشند و) مجازات آن دو را مشاهده کنند)) (ولیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین ).
در واقع این آیه مشتمل بر سه دستور است :.
1ـ حـکم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشا ـمنظور از زنا آمیزش جنسى مرد و زن غیرهمسر و بدون مجوز شرعى است .
2ـ تاکید بر این که در اجراى این حد الهى گرفتار محبتها و احساسات بى موردنشوید.
3ـ دسـتـور حـضـور جـمـعى از مؤمنان در صحنه مجازات است چرا که هدف تنها این نیست که گنهکار عبرت گیرد, بلکه هدف آن است که مجازات او سبب عبرت دیگران هم بشود.
(آیـه )ـاز آنـجـا کـه در آیـه قبل سخن از مجازات زن و مرد زناکار به میان آمد به همین مناسبت سؤالى پیش مى آید که ازدواج مشروع با چنین زنان چه حکمى دارد؟.
آیـه شـریـفـه ایـن سـؤال را چنین پاسخ مى گوید: ((مرد زناکار جز با زن زناکار یامشرک ازدواج نـمـى کند;
Š و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک , به ازدواج خود درنمى آورد;Š و این کار بر مؤمنان تـحـریم شده است ))! (الزانى لا ینکح الا زانیة اومشرکة والزانیة لا ینکحها الا زان او مشرک وحرم ذلک على المؤمنین ).
آیـه هـم یـک واقـعـیـت عـیـنـى را بـیان مى کند که آلودگان همیشه دنبال آلودگان مى روند, ((هـم جـنـس بـا هم جنس مى کند پرواز)) اما افراد پاک و با ایمان هرگز تن به چنین آلودگیها و انتخاب همسران آلوده نمى دهند.
و هم بیان یک حکم شرعى و الهى است و مخصوصا مى خواهد مسلمانان رااز ازدواج با افراد زناکار باز دارد, چرا که بیماریهاى اخلاقى همچون بیماریهاى جسمى غالبا واگیردار است .
(آیه )ـ.

اشاعه فحشا ممنوع است :

بـاز در اینجا سخن از ((داستان افک )) و عواقب شوم و دردناک شایعه سازى واتهام ناموسى نسبت به افراد پاک است .
نخست مى گوید: ((خداوند شما را اندرز مى دهد که هرگز چنین کارى را تکرارنکنید اگر ایمان (به خدا و روز جزا) دارید)) (یعظکم اللّه ان تعودوا لمثله ابدا ان کنتم مؤمنین ).
یـعـنـى این نشانه ایمان است که انسان به سراغ این گناهان عظیم نرود, درحقیقت جمله مزبور یـکـى از ارکـان توبه را ترسیم مى کند, چرا که تنها پشیمانى ازگذشته کافى نیست باید نسبت به عدم تکرار گناه در آینده نیز تصمیم گرفت .
(آیـه )ـو بـعد براى تاکید بیشتر که توجه داشته باشند این سخنان , سخنان عادى معمولى نیست , بـلـکه این خداوند علیم و حکیم است که در مقام تبیین برآمده و حقایق سرنوشت سازى را روشن مـى سـازد, مـى گـویـد: ((و خداوند آیات رابراى شما بیان مى کند و خداوند دانا و حکیم است )) (ویبین اللّه لکم الا یات واللّه علیم حکیم ).
بـه مـقـتـضـاى عـلمش از نیازهاى شما و عوامل خیر و شرتان آگاه است و به مقتضاى حکمتش دستورات و احکامش را با آن هماهنگ مى سازد.
(آیـه )ـباز براى محکم کارى , سخن را از شکل یک حادثه شخصى به صورت بیان یک قانون کلى و جامع تغییر داده و مى گوید: ((کسانى که دوست مى دارند زشتیها و گناهان قبیح در میان افراد بـا ایـمـان اشاعه یابد عذاب دردناکى دردنیا و آخرت دارند)) (ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم فى الدنیا والا خرة ).
ایـن تعبیر مفهوم وسیعى دارد که هرگونه نشر فساد و اشاعه زشتیها و قبائح وکمک به توسعه آن را شامل مى شود.
و در پایان آیه مى فرماید: ((و خدا مى داند و شما نمى دانید)) (واللّه یعلم وانتم لا تعلمون ).
او مـى دانـد چـه کسانى در قلبشان حب این گناه است و کسانى را که زیر نامهاى فریبنده به این عمل شوم مى پردازند مى شناسد اما شما نمى دانید و نمى شناسید.
(آیـه )ـدر ایـن آیـه که در عین حال آخرین آیات ((افک )) و مبارزه با ((اشاعه فحشا)) و ((قذف )) مـؤمـنان پاکدامن است , بار دیگر این حقیقت را تکرار و تاکیدمى کند که : ((و اگر فضل و رحمت الـهـى شـامـل حـال شـمـا نبود و این که خدا مهربان ورحیم است )) مجازات سختى دامانتان را مى گرفت (ولولا فضل اللّه علیکم ورحمته وان اللّه رؤف رحیم ).
(آیـه )ـگرچه در اینجا صریحا داستان افک را دنبال نمى کند ولى تکمیلى براى محتواى آن بحث مـحسوب مى شود, هشدارى است به همه مؤمنان که هرگاه نخستین وسوسه هاى اشاعه فحشا یا هر گناه دیگر آشکار مى شود, باید همانجا درمقابل آن ایستاد تا آلودگى گسترش پیدا نکند.
نـخـسـت روى سـخن را به مؤمنان کرده , مى گوید: ((اى کسانى که ایمان آورده اید! از گامهاى شـیطان پیروى نکنید, و هرکس از گامهاى شیطان پیروى کند (به انحراف و گمراهى و فحشا و منکر کشیده مى شود) چرا که شیطان دعوت به فحشا ومنکر مى کند)) (یا ایها الذین آمنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان ومن یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشا والمنکر).
هرگز یک انسان پاکدامن و با ایمان را نمى شود یک مرتبه در آغوش فسادپرتاب کرد, بلکه گام به گام این راه را مى سپرد, وسرانجام گرفتار بدترین کبائرمى شود, درست به کسى مى ماند که زمام خویش را به دست جنایتکارى سپرده اورا گام به گام به سوى پرتگاه مى برد, تا سقوط کند و نابود گردد, آرى این است ((خطوات شیطان )).
سـپـس اشـاره بـه یـکـى از مهمترین نعمتهاى بزرگش بر انسانها در طریق هدایت کرده , چنین مى گوید: ((و اگر فضل و رحمت الهى بر شما نبود احدى از شما هرگزپاک نمى شد, ولى خداوند هـر کـه را بـخـواهد تزکیه مى کند وخدا شنوا و داناست ))(ولولا فضل اللّه علیکم ورحمته ما زکى منکم من احد ابدا ولکن اللّه یزکى من یشا واللّه سمیع علیم ).
از یـک سـو موهبت عقل را داده , و از سوى دیگر موهبت وجود پیامبر واحکامى که از طریق وحى نـازل مـى گردد ولى از این موهبت گذشته توفیقات خاص او و امدادهاى غیبیش که شامل حال انسانهاى آماده و مستعد و مستحق مى گرددمهمترین عامل پاکى و تزکیه است .
آیه ـ شان نزول : این آیه درباره گروهى از صحابه نازل شد که بعد از((داستان افک )) سوگند یاد کـردنـد کـه به هیچ یک از کسانى که در این ماجرا درگیربودند و به این تهمت بزرگ دامن زدند کمک مالى نکنند, و در هیچ موردى با آنهامواسات ننمایند, آیه نازل شد و آنها را از این شدت عمل و خشونت بازداشت ودستور عفو و گذشت داد.

مبارزه با چشم چرانى و ترک حجاب :.

پـیـش از ایـن گـفته ایم که این سوره در حقیقت سوره عفت و پاکدامنى وپاکسازى از انحرافات جنسى است , در اینجا احکام نگاه کردن و چشم چرانى وحجاب را بیان مى دارد.
نـخـست مى گوید: ((به مؤمنان بگو: چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان )فرو گیرند, و عفاف خود را حفظ کنند)) (قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم ویحفظوافروجهم ).
و از آنـجـا کـه گـاه بـه نـظر مى رسد که چرا اسلام از این کار که با شهوت و خواست دل بسیارى هـمـاهـنگ است نهى کرده , در دنباله آیه مى فرماید: ((این براى آنهاپاکیزه تر است )) (ذلک ازکى لهم ).
سپس به عنوان اخطار براى کسانى که نگاه هوس آلود و آگاهانه به زنان نامحرم مى افکنند و گاه آن را غـیر اختیارى قلمداد مى کنند, مى گوید: ((خداوند ازآنچه انجام مى دهید آگاه است )) (ان اللّه خبیر بما یصنعون ).
(آیه )ـدر این آیه به شرح وظایف زنان در این زمینه مى پردازد, نخست به وظایفى که مشابه مردان دارنـد اشـاره کـرده , مى گوید: ((و به زنان با ایمان بگو:چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خود را حفظ نمایند)) (وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن ).
و بـه ایـن ترتیب ((چشم چرانى )) همان گونه که بر مردان حرام است بر زنان نیزحرام مى باشد, و پوشاندن عورت از نگاه دیگران , چه از مرد و چه از زن براى زنان نیز همانند مردان واجب است .
سپس به مساله حجاب که از ویژگى زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده :.
1ـ ((و آنـهـا نـبـایـد زیـنت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهراست )) (ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها).
بـنـابـراین زنان حق ندارند زینتهایى که معمولا پنهانى است آشکار سازندهرچند اندامشان نمایان نـشـود و بـه ایـن ترتیب حتى آشکار کردن لباسهاى زینتى مخصوصى را که در زیر لباس عادى یا چادر مى پوشند مجاز نیست , چرا که قرآن ازظاهر ساختن چنین زینتهایى نهى کرده است .
2ـ حـکـم دیگرى که در آیه بیان شده این است که : ((و (اطراف ) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند)) تا گردن و سینه با آن پوشانده شود (ولیضربن بخمرهن على جیوبهن ).
از ایـن جمله استفاده مى شود که زنان قبل از نزول آیه , دامنه روسرى خود رابه شانه ها یا پشت سر مـى افـکندند, بطورى که گردن و کمى از سینه آنها نمایان مى شد, قرآن دستور مى دهد روسرى خـود را بـر گـریـبـان خود بیفکنند تا هم گردن وهم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.
3ـ در سـومـین حکم مواردى را که زنان مى توانند در آنجا حجاب خود رابرگیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند با این عبارت شرح مى دهد:.
((و آنها نباید زینت خود را آشکار سازند)) (ولا یبدین زینتهن ).
((مگر (در دوازده مورد:).
1ـ ((براى شوهرانشان )) (الا لبعولتهن ).
2ـ ((یا پدرانشان )) (او آبائهن ).
3ـ ((یا پدر شوهرانشان )) (ااو آبا بعولتهن ).
4ـ ((یا پسرانشان )) (و ابنائهن ).
5ـ ((یا پسران همسرانشان )) (او ابنا بعولتهن ).
6ـ ((یا برادرانشان )) (او اخوانهن ).
7ـ ((یا پسران برادرانشان )) (او بنى اخوانهن ).
8ـ ((یا پسران خواهرانشان )) (او بنى اخواتهن ).
9ـ ((یا زنان هم کیششان )) (او نسائهن ).
10ـ ((یا بردگانشان )) کنیزانشان (او ما ملکت ایمانهن ).
11ـ ((یا مردان سفیهى که تمایلى به زن ندارند)) (اوالتابعین غیر اولى الا ربة من الرجال ).
12ـ ((یـا کـودکـانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند)) (او الطفل الذین لم یظهروا على عورات النسا).
4ـ و بالاخره چهارمین حکم را چنین بیان مى کند: ((آنها به هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نـزنـنـد تـا زینت پنهانیشان دانسته شود)) و صداى خلخال که برپا دارند بگوش رسد (ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن ).
آنها در رعایت عفت آن چنان باید دقیق و سختگیر باشند که حتى از رساندن صداى خلخالى که در پاى دارند به گوش مردان بیگانه خوددارى کنند.
و سـرانـجـام با دعوت عمومى همه مؤمنان اعم از مرد و زن به توبه و بازگشت به سوى خدا آیه را پایان داده , مى گوید: ((و همگى به سوى خدا باز گردید اى مؤمنان ! تا رستگار شوید)) (وتوبوا الى اللّه جمیعا ایه المؤمنون لعلکم تفلحون ).
و اگر در گذشته کارهاى خلافى در این زمینه انجام داده اید اکنون از خطاهاى خود توبه کنید و براى نجات و فلاح به سوى خدا آیید که رستگارى تنها بر در خانه اوست .

فلسفه حجاب :.

بدون شک در عصر ما که بعضى نام آن را عصر برهنگى و آزادى جنسى گذارده اند و افراد غربزده , بى بند و بارى زنان را جزئى از آزادى او مى دانند سخن ازحجاب گفتن براى این دسته ناخوشایند و گاه افسانه اى است متعلق به زمانهاى گذشته !.
ولـى مـفاسد بى حساب و مشکلات و گرفتاریهاى روزافزون که از این آزادیهاى بى قید و شرط به وجود آمده سبب شده که تدریجا گوش شنوایى براى این سخن پیدا شود.
مـسـالـه این است که آیا زنان (با نهایت معذرت ) باید براى بهره کشى از طریق سمع و بصر و لمس ـجز آمیزش جنسى ـ در اختیار همه مردان باشند و یا باید این امور مخصوص همسرانشان گردد؟.
اسـلام مـى گـویـد: کـامیابیهاى جنسى اعم از آمیزش و لذت گیریهاى سمعى وبصرى و لمسى مـخـصوص به همسران است و غیر از آن گناه , و مایه آلودگى وناپاکى جامعه مى باشد که جمله ((ذلک ازکى لهم )) در آیات فوق اشاره به آن است .
فلسفه حجاب چیز مکتوم و پنهانى نیست زیرا:.
1ـ بـرهـنگى زنان که طبعا پیامدهایى همچون آرایش و عشوه گرى و امثال آن همراه دارد مردان مخصوصا جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار مى دهدتحریکى که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهاى بیمارگونه عصبى و گاه سرچشمه امراض روانى مى گردد.
مـخـصوصا توجه به این نکته که غریزه جنسى نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمى است و در طـول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکى شده , تا آنجا که گفته اند: ((هیچ حادثه مهمى را پیدا نمى کنید مگر این که پاى زنى درآن در میان است ))!.
آیـا دامـن زدن مستمر از طریق برهنگى به این غریزه و شعله ور ساختن آن بازى با آتش نیست ؟ آیا این کار عاقلانه اى است ؟.
2ـ آمـارهـاى قـطـعـى و مـسـتـنـد نشان مى دهد که با افزایش برهنگى در جهان ,طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى در دنیا بطور مداوم بالا رفته است , زیرا در((بازار آزاد برهنگى )) که عـمـلا زنـان بـه صـورت کـالاى مشترکى (لااقل در مرحله غیرآمیزشى جنسى ) درآمده اند دیگر قداست پیمان زناشویى مفهومى نمى تواندداشته باشد.
3ـ گسترش دامنه فحشا, و افزایش فرزندان نامشروع , از دردناکترین پیامدهاى بى حجابى است و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربى کاملا نمایان است .
4ـ مـسـالـه ((ابـتـذال زن )) و ((سـقوط شخصیت او)) در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است هـنـگـامى که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد, طبیعى است روز به روزتقاضاى آرایش بیشتر و خـودنـمـایـى افزونتر از او دارد, و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسیش وسیله تبلغ کالاها و دکـور اتاقهاى انتظار, و عاملى براى جلب جهانگردان و سیاحان و مانند اینها قرار بدهد, در چنین جـامـعه اى شخصیت زن تاسرحد یک عروسک , یا یک کالاى بى ارزش سقوط مى کند, و ارزشهاى والاى انـسـانـى او بـکـلـى بـه دسـت فراموشى سپرده مى شود, و تنها افتخار او جوانى و زیبایى و خودنمائیش مى شود.
و به این ترتیب مبدل به وسیله اى خواهد شد براى اشباع هوسهاى سرکش یک مشت آلوده فریبکار و انسان نماهاى دیوصفت !.
در چنین جامعه اى چگونه یک زن مى تواند یا ویژگیهاى اخلاقیش , علم وآگاهى و دانائیش جلوه کند, و حائز مقام والائى گردد؟!.

 

 




طیبه جعفری ::: پنج شنبه 86/4/14::: ساعت 4:43 عصر

   1   2      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :8329
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لینک دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<